تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ماراباعنوان منجی موعود وبه آدرسmonjimood.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 46
بازدید ماه : 245
بازدید کل : 100317
تعداد مطالب : 1360
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1
نگارنده در این گفتار، سنّتهای الهی استخلاف، امتحان و تمحیص، استدراج و املا را براساس قرآن و حدیث و بیانات مفسّران، مطرح کرده و پیوند آنها را با اصل مهدویّت، غیبت و ظهور و انتظار امام مهدی علیهالسلام نشان داده است.
کلمات کلیدی :
امام مهدی علیهالسلام ، آیات مهدویت/ مهدویت، اصالت قرآنی/ قرآن، سنّتهای الاهی / سنّت استخلاف/ سنّت امتحان و تمحیص / سنّت استدراج و املا.
یکی از مسایل و اموری که همهی مسلمانان به پیروی از کلام خدا و حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر آن اتّفاق دارند، این است که «پیش از برپایی قیامت، یکی از فرزندان رسول خاتم صلیاللهعلیهوآلهوسلم قیام میکند و بر تمام زمین فرمانروا میگردد. او زمین را که از ظلم و جور پرگشته، آکنده از عدل و داد خواهد کرد.»
از اعتقاد به این موعود آیندهساز، در فرهنگ اسلامی با نام «مهدویت» یاد میشود.
انتظار ظهور مهدی موعود، از حساسترین فرازهای عقیدتی اسلام و از ضروریات دین به شمار آمده و ائمّه علیهمالسلام همواره مردم را به این چشم به راهی میخواندند. در روایات، از انتظار فرج به عنوان برترین عبادت یادشده است.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند:
«افضل العبادة انتظار الفرج.»1
«برترین عبادت، انتظار فرج است.»
تنها کسانی از این نعمت بزرگ برخوردار میگردند که فهم کامل و معرفت عمیقی نسبت به امام علیهالسلام و غیبت ایشان داشته باشند و مانند دیگران، ظاهربین و سطحینگر نباشند، که در این صورت بهتر از اهل هر زمانی خواهند بود؛ چنانکه امام زینالعابدین علیهالسلام میفرمایند:
«یا أباخالد، إنّ اهل زمان غیبة القائلین بإمامته و المنتظرین لظهوره أفضل من أهل کلّ زمان»2
«ای اباخالد، مردم زمان غیبت آن امامـ حضرت مهدی عجلاللّهفرجهـ که معتقد به امامت و منتظر ظهور او هستند، از مردم هر زمانی برترند.»
در احادیث متعددی از معصومین علیهمالسلام انتظار ظهور واجب به شمار آمده است. به عنوان نمونه از حضرت جوادالأئمّه علیهالسلام نقل شده است که فرمودند:
«إنَّ القائم منّا هو المهدی الَّذی یجب ان ینتظر فی غیبته.»3
«همانا قیامکننده از ماـ اهل البیت علیهمالسلام ـ مهدی علیهالسلام است که انتظار او در زمان غیبتش واجب است.»
تعبیر وجوب، در فرمایش حضرت جواد علیهالسلام نشاندهندهی ضرورت حال انتظار در زمان پنهانی امام علیهالسلام میباشد و همچنین تکلیف و وظیفهای را مینمایاند که برای تربیت افراد با اخلاص و آزمایششدهی دوران فتنه و انحراف ضرورت دارد. در سایهی همین اعتقاد است که انسان میتواند در مقابل ناملایمات و آشفتگیها و هرج و مرج آن روزگار، پایداری و صبر پیشه کند از مسیر حق و حقیقت منحرف نشود، از این امتحان سخت الاهی موفّق بیرون آید و شایستگی و
آمادگی پذیرش رهبری جهان در آن روز موعود را بیابد.
باید دانست که برپایی ظهور و تقدیر زمان قیام مهدی علیهالسلام ، وابسته به ارادهی خداوند متعال است؛ چنانکه حضرت مهدی علیهالسلام خود فرمودهاند:
«فَلا ظهور إلاّ بإذن اللّه»4
«ظهور فقط به اجازهی پروردگار میباشد.»
امّا زمینهساز ظهور، آمادگی و خواست مردم میباشد، که هدف آزمایشهای دقیق الاهی هم دستیابی به همین آمادگی است.
لذا شیعه در عصر غیبت، باید با قرار دادن خود در مسیر اهل بیت و کسب معرفت لازم در ایجاد این آمادگی، نهایت تلاش خود را نشان دهد. ظهور امام عصر علیهالسلام ، سنّت الهی است که اصالت آن ریشه در قرآن دارد. برای بررسی این سنّت، به چند نکتهی قرآنی با تبیین معصومان علیهمالسلام و توضیح مفسّران، توجّه میکنیم.
خداوند در قرآن مجید در آیات کریمهی متعددی، اشاره به غلبهی نهایی حق بر باطل در پهنهی زمین دارد. در این آیات به این مضامین اشاره شده که:
«در نهایت، خداوند متعال زمین راـ که در اصل، از آنِ او و برای دوستان اوستـ به دست مؤمنان و بندگان صالحش خواهد سپرد و بهترینها را که در روزگاران گذشته، در اثر ظلم ظالمان، ضعیف شده بودند، وارث زمین گردانیده، به حکومت و پیشوایی میرساند.»
اینک به آیاتی اشاره میشود که حاوی همین مطالب است.
خدای متعال در سورهی مبارکهی انبیاء آیهی 105 میفرماید:
«وَ لَقَد کَتبنا فِی الزّبور مِن بَعدِ الذِّکر انّ الأرض یَرِثُها عِبادی الصّالِحون»
«و به تحقیق در زبورـ داوودـ پس از ذکرـ توراتـ نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.»
موضوع حکومت افراد نیکوکار در روی زمین، تحقّقبخش وعدهای است که خداوند متعال در کتب آسمانی به صالحان و متّقیان داده است. این معنی نشان میدهد که حکم مزبور یک حکم همیشگی، و لازمهی سازمان اجتماع بشری است و بدون تحقّق آن جامعهی انسانی دارای کمال نخواهد بود.
روایات و احادیث عامّه و خاصّه نیز این موضوع را کاملاً تأیید میکند و عصر تکامل همهجانبه و دوران طلایی و درخشان موعود را عصر ظهور و حکومت مقتدر و دادگستر حضرت ولیعصر عجّلاللّهفرجه میداند، وارثان نهایی زمین را یاران و پیروان آن حضرت معرّفی میکند.
در بعضی روایات، صریحا این آیه به قیام حضرت مهدی علیهالسلام و یاران او تفسیر شده است. امام باقر علیهالسلام در تفسیر آیهی مزبور فرمودهاند:
«هُم أصحاب المهدی مِن آخرالزّمان»5
«اینانـ بندگان صالحـ اصحاب مهدی علیهالسلام در آخرالزّمان میباشند.»
قریب به همین مضمون در کتب حدیث عامّه از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده است که فرمودهاند: «هُم القائم و أصحابُهُ.»6
مؤیّد دیگر، حدیث مشهوری است که شیعه و سنّی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت کردهاند:
«لَوْ لَم یَبق مِن الدُّنیا إلاّ یَوم لطوّل اللّهُ ذلِکَ الیوم حتّی یأتی رجل مِن عترتی اسمهُ اسمی یَملاءُ الأرضِ قِسطا وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظلما وَ جَورا»7
«اگر از عمر دنیا یک روز بیشتر نمانده باشد، خدای بزرگ آن را چنان طولانی کند تا مردی از دودمان مرا که همنام من است برانگیزاند و زمین را از عدالت و داد پُر سازد، همانگونه که از ستم و بیداد آکنده باشد.»
در واقع، چنین اعتقادی نظر اسلام به آیندهی بشر را نشان میدهد. انسان، همواره نسبت به آیندهی خویش نگران بوده و از اینکه به سرنوشت تلخ و ناگواری دچار گردد، اندیشناک زیسته است. مکاتب مختلف، به ناچار در این زمینه به پاسخگویی پرداختهاند. دستهای فرجام کار انسان را تاریک و مرگبار دیده و با بدبینی و نومیدی از آن یاد کردهاند؛ گروهی دیگر با خوشبینی به آیندهی بشر نگریسته، نوید پیروزی و نیکبختی دادهاند، که اسلام از این دسته است.
در حدیث دیگر فرمودهاند:
«هذِهِ الاْءُمَّة مرحومة فمنها نبیّها و منها مهدیّها. بنا فتح هذا الاْءمر و بنا یختم و لنا ملک مؤجل و لیس بعد ملک لامنا اهل العاقبة للمتّقین.»8
«این امّت، امّت مرحومه است که پیامبرش از خود او، و مهدیش نیز از خود اوست، این امر به وسیلهی ما آغاز شده و به وسیلهی ما پایان میپذیرد. برای ما دولتی هست که در آیندهی مقدّر است و پس از دولت ما، دیگر دولتی نخواهد بود؛ زیرا ما اهل عاقبت هستیم و عاقبت از آن پرهیزکاران خواهد بود.»
پروردگار عزَّوَجَلَّ در سورهی اعراف آیهی 128 میفرماید:
«إنَّ الاْءرض لِلّهِ یُورِثُها مَن یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ العاقِبَة لِلمتَّقین»
«همانا زمین از آن خداست و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد ارث میدهد و سرانجام از آن پرهیزکاران خواهد بود.»
امام باقر علیهالسلام ذیل آیه میفرماید:
«أنا و أهل بیتی الَّذینَ أورثنا اللّه الارض وَ نحن المتّقون، وَ الاْءرض کلّها لنا... حتّی یظهر القائم من أهل بیتی بالسّیف، فیحوزها....»9
«من و خاندانم کسانی هستیم که خدا زمین را به ما واگذار کرده و ما پرهیزکاران هستیم، و همهی زمین از آن ماست... تا زمانی که قائم از خاندان ما با شمشیر قیام کند، و زمین را تصرّف کند.»
سورهی مبارکه قصص آیه 5، دلالت دارد بر اینکه ارادهی الاهی به این تعلّق گرفته که مستضعفان، پیشوایان و وارثان زمین شوند:
«و نرید أن نَمُنَّ عَلی الَّذین استضعفوا فی الاْءرض و نجعلهم ائمّة و نجعلهم الوارثین.»
«و ارادهی ما چنین است که بر آنان که در زمین به استضعاف کشیده شدند، منّت گذاریم و ایشان را امامان و وارثان زمین گردانیم.»
این آیه در قرآن ضمن داستان بنیاسرائیل آمده است، ولی چنانچه حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در تفسیر آیة شریفه فرمودهاند، اشاره به اهل بیت علیهمالسلام و پیروان ایشان دارد:
«هم آل محمّد علیهمالسلام یبعث اللّه مهدیّهم بعد جهدهم فیعزّهم و یذلّ عدوّهم.»10
«مستضعفین در آیه، آل محمّد علیهمالسلام هستند که خداوند مهدی ایشان را پس از ـ گذشت دورانـ سختی و مشتقّت آنها مبعوث میفرماید، سپس او آنها را عزّت داده و دشمن آنها را ذلیل و خوار میشمارد.»
در کتب عامّه نیز از حضرت علی علیهالسلام نقل شده که فرمودند: «این آیه دربارهی ما نازل شده.»11
خداوند کریم در سورهی مبارکهی نور آیهی 55 تصریح میفرماید که استخلاف مؤمنان نیکوکردار در امّت اسلام نیز به طور حتم صورت میپذیرد:
«وَعد اللّه الَّذینَ آمنوا مِنکم و عَملوا الصّالحات لیَستخلفنَّهم فِی الاْءرض کما استخلَفَ الَّذین مِن قبلهم و لَیُمکننَّ لهم دینهم الَّذی ارتضی لهم وَ لَیبدِّلنَّهُم مِن بَعد خوفهم امنا یعبدوننی لایُشرکون بی شیئا»
«خداوند وعده فرموده به آن دسته از شما، که ایمان آوردند و کارهای نیکو کردند، که قطعا ایشان را در زمین خلافت خواهد بخشید، همانطور که در مورد گذشتگان چنین کرد. و عمل به آیینی را که برای ایشان برگزیده است، بر آنها بسیار آسان و ممکن خواهد کرد. و به جهت آنها ناامنی را به آرامش و امنیت مبدّل خواهد ساخت، تا مرا بپرستند و برای من شریکی قرار ندهند.»
خلافت به معنای نیابت و جانشینی به جای دیگری است، به چند دلیل: یا در غیاب و نبودن کسی است، یا به خاطر مرگ کسی است که دیگری جانشین او میشود، یا به علّت ناتوانی کسی است و یا به خاطر بزرگی و شرافت است که دیگری جانشین او میشود. در معنی اخیر، خداوند به اولیاء خود در زمین، خلافت و نمایندگی میدهد. چنانکه خدای متعال در سورهی ص آیهی 26 میفرماید:
«یا داوُد إنّا جعلناکَ خلیفة فی الاْءرض.»12
خداوند عزّوجلّ پیش از خلقت و آفرینش، سخن از خلیفه میگوید، آنجا که به ملائکه میفرماید:
«وَ إذ قالَ ربُّکَ لِلمَلائِکَةِ إنّی جاعِل فِی الاْءرضِ خلیفة»13
«و هنگامی که پروردگارت به ملائکه فرمود که من در زمین قراردهندهی خلیفه هستم.»
این نکته دلالت دارد که حکمت در خلیفه، بر حکمت در آفرینش مقدّم است و اگر خداوند خلقی را بیافریند در حالی که خلیفهای در زمین نباشد، ایشان را در معرض تباهی قرار داده است و این با حکمت الاهی منافات دارد. حال آنکه خدای بزرگ حکیم است و هرگز کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد.
بنابراین جهان لحظهای بدون خلیفه نخواهد بود و خلافت تا روز قیامت
استمرار دارد. در کتب حدیثی به مضامین متعدد، از ائمّهی معصومین علیهمالسلام وارد شده:
«و إنَّ الاْءرض لاتخلوا من حجّةاللّه تعالی علی خلقه فی کلّ عصر و أوان.»14
«زمین در هیچ زمانی، از حجّت خداوند بر خلق او در هر عصر و زمانی خالی نمیماند.»
امام سجّاد علیهالسلام در تفسیر این آیهی شریفه فرمودند:
«هُم وَ اللّهُ شیعَتُنا أهل البیت، یفعَلُ اللّهُ ذلِکَ بِهِم عَلَی یدی رجل منّا و هُوَ مهدیّ هذِهِ الاْءُمَّة...»15
«آنها به خدا سوگند، شیعیان ما اهل بیت هستند. خداوند این کار را به دست مردی از ما انجام خواهد داد، و اوست مهدی این امّت...»
ابابصیر از امام صادق در مورد معنی آیه پرسید، امام علیهالسلام پاسخ داد:
«نَزلت فِی القائِم وَ أصحابه»16
امام صادق علیهالسلام حضرت مهدی عجّلاللّهفرجه و یارانش را در این آیه همان کسانی معرّفی میکند که به استخلاف آنان وعده داده شده است.
از آیه چنین برمیآید که خداوند بر گروهی از مسلمانان که دارای صفت ایمان و عمل صالح هستند، سه نوید داده است:
1ـ استخلاف و حکومت روی زمین؛
2ـ نشر آیین حق به طور اساسی و ریشهدار در همهجا؛
3ـ از میان رفتن تمام اسباب خوف و ناامنی.17
امّا در اینکه این گروه از نظر مصداقی چه اشخاصی هستند، در میان مفسّران بحث و گفتوگو است: بعضی آن را مخصوص صحابهی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دانستهاند که با پیروزی اسلام در عصر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم صاحب حکومت در زمین شدند.
بعضی از مفسّرین عامّه آن را اشاره به خلفای چهارگانه بعد از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میدانند. بعضی این وعده را شامل تمام مسلمانانی که دارای این صفت هستند میدانند. و گروهی آن را اشاره به حکومت مهدی عجّلاللّهفرجه میدانند، که اخبار متواتر از ظهورش خبر داده است و اینکه زمین را پر از عدل و داد میکند، بعد از آنکه ظلم و جور همه جا را گرفته باشد.
از سیاق آیهی شریفه به دست میآید که بدون شک آیه دربارهی بعضی از افراد امّت است (به دلیل کلمهی مِن) در جمله «وعد اللّه الَّذینَ آمنوا منکم و عملوا الصّالحات» که «مِن» تبعیضی است نه بیانی، یعنی وعدهای که در آیه آمده مخصوص کسانی است که هم ایمان داشته باشند و هم اعمالشان صالح باشد. و هیچ دلیلی نیست، نه در الفاظ آیه و نه از نظر عقلی که بگوییم مقصود از آنان تنها صحابه یا خلفا یا عموم امّت باشد. همچنین بحث تمکین دین در آیهی: «وَ لیمکنّن لهم دینهم الَّذی ارتضی لهُم» عبارت است از این که آن را در جامعه مورد عمل قرار دهد و هیچ مانعی جلوی تأثیر آن را نگیرد، یعنی هیچ کفری جلوگیرش نشود، اصول معارفش مورد اعتقاد همه باشد، دربارهی آن اختلاف و تخاصمی نباشد و از لکّهی ننگ کفر و نفاق و فسق پاک باشد، ایمن زندگی کنند و ترسی از دشمن نداشته باشند و در واقع یک جامعه به تمام معنی صالح برپا گردد. چنین جامعهای با این صفات، از روزی که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم مبعوث به رسالت گشته تاکنون در دنیا منعقد نشده است. افزون بر آن، هنوز مسلمانان و مؤمنین در روی زمین قدرت کامل پیدا نکردهاند. بنابراین باید در انتظار روزی بود که خداوند به این وعدهی خود جامهی عمل بپوشاند؛ زیرا خداوند خلف وعده نمیکند.18
با تدبّر در اینگونه آیات و با مراجعه به اخبار و احادیث اسلامی که نمونههایی از آن ذکر شد، درمییابیم که تحقّق این وعدههای دلانگیز، در حکومت جهانگیر مهدوی و دوران شکوهمند پس از آن صورت میپذیرد.
چیره ساختن نهایی مؤمنان صالح بر ظالمان، سنّت پایدار خداوند در تمام امّتها است. از آنجا که استخلاف دوستان خداوند در زمین، فقط مربوط به آینده
نیست و در گذشته هم نمونههایی وجود داشته، خداوند اصول کلّی مربوط به استخلاف را در ضمن داستانهای مربوط به اقوام گذشته آورده است. به عنوان مثال، در روزگار حضرت نوح علیهالسلام چنین شد، دشمنان ایشان نابود شدند و خود آن حضرت و شیعیانشان زمین خدا را به ارث بردند. آنها زمانی طولانی در زمین زندگی کردند و در آن، شهرها و حکومتها بنا نهادند.
«وَ لَقد أرسَلنا نوحا إلی قومه.... فَکذّبوهُ فانجیناهُ وَ الَّذینَ معهُ فِی الفُلک وَ اغرقنا الَّذینَ کذَّبوا بآیاتنا أنّهم کانوا قوما عمین»(1)
«ما نوح را به سوی قومش فرستادیم... امّا سرانجام او را تکذیب کردند. ما او و کسانی را که با وی در کشتی بودند، رهایی بخشیدیم و آنها که آیات ما را دروغ پنداشتند، غرق کردیم، زیرا آنها مردمی بودند کوردل و کورباطن.»
سرگذشت حضرت نوح علیهالسلام در سورههای مختلفی از قرآن مانند سورهی هود، انبیا، مؤمنون و شعرا آمده است.
در دوران حضرت موسی علیهالسلام نیز این ارادهی خداوند تحقّق یافت. فرعون و هامان و لشکریان آن دو پس از سالها سرکشی، به ذلّت و خواری افتادند و امّت حضرت موسی علیهالسلام وارث تخت ایشان گشتند.
«نتلوا علیک من نبأ موسی و فرعون... و نرید أن نمنّ عَلی الَّذین استضعفوا فِی الأرض و نجعلهم أئمّة وَ نجعَلهُمُ الوارثین»19
«ما از داستان موسی و فرعون، به حق بر تو میخوانیم... اراده و مشیت ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفان در زمین منّت گذاریم، و آنها را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.»
سرگذشت عبرتانگیز دیگر پیامبران الاهی و قوم آنها مانند ثمود، هود، صالح و عاد، در آیاتی از قرآن بیان شده است، از جمله در: سورهی یونس آیات 71 تا 75، هود آیات 25 تا 96، شعرا آیات 65 تا 190، انبیاء آیات 69 تا 90، قمر آیات 8 تا 46.
آری؛ این ارادهی حتمی خداوند، همانطور که در مورد امّتهای گذشته
تحقّق یافت، در این امّت نیز به واقعیّت خواهد پیوست؛ چنانکه پیامبر بزرگ اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند:
«لترکبنّ سنن من کان قبلکم شبرا بشبر و ذراعا بذراع»20
«آنچه در میان اقوام گذشته واقع شده، طابق النعل بالنعل اجرا خواهد شد، از هر راهی که آنها رفتهاند شما نیز قدم به قدم از آن راه خواهید رفت.»
امّا اینکه چه وقت این زمینه مهیّا خواهد شد، به مشیّت خدا بستگی دارد که جز خدا کسی از آن آگاه نیست.
توجّه به این نکته لازم است که یکی از شیوههای قرآن، بیان قواعد کلّی و اجمالی به جای مصادیق جزئی تفصیلی است و توضیح و تبیین آن حقایق و مصادیق کلّی را به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اهل بیت گرام او وامیگذارد. موارد بسیاری را در قرآن میتوان ذکر کرد که به جای توضیح مفصّل یک اصل، به اجمال به آن پرداخته شده است. به عنوان نمونهی آیهی «أطیعوا اللّه و أطیعوا الرَّسول و أولی الأمر منکم» .
قرآن در این آیه، همین شیوه را در بیان اصل اطاعت از ائمّه به کار برده است. اصل اطاعت از ولیّ به صراحت در قرآن آمده است؛ امّا بیان اینکه مصادیق ولیّ چیست به پیامبر ارجاع داده میشود.21
خداوند در قرآن همین شیوه را برای بیان «حکومت صالحان» به کار برده است. در اصطلاح قرآن، هلاکت کافران سرکش و جایگزین گشتن و به قدرت رسیدن مؤمنان صالح، «استخلاف» نامیده میشود. ولی مصادیق آن را پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اهل بیت او علیهمالسلام مشخّص کردهاند.
چنانکه گذشت، استخلاف در امم قبل اتّفاق افتاده، ولی غلبهی صالحان تا دامنهی قیامت ادامه پیدا نکرد؛ امّا در امّت پیامبر اسلام با ظهور حضرت مهدی عجّلاللّهفرجه این امر واقع خواهد شد و پس از ایشان در دورهی رجعت نیز ادامه خواهد داشت. پس از آن حکومت صالحان به قیامت متّصل خواهد شد و افراد فاسق و فاسد دیگر غلبه پیدا نخواهند کرد.
1ـ 5 . نگاهی کلّی به آیات
1ـ آیات ذکر شده هرگز سخن از یک برنامهی موضعی و خصوصی مربوط به یک قوم را بیان نمیکند، بلکه بیانگر یک قانون کلّی است برای همهی اعصار و قرون و همهی اقوام؛ زیرا «وعد اللّه» بیان حتمی و قطعیبودن است.
2ـ حکومت بنیاسرائیل و زوال حکومت فرعونیان، نمونهای از تحقّق مشیت الاهی است. حکومت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و یارانش بعد از ظهور اسلام و قیام شکوهمند فرزندش مهدی عجلّاللّهفرجه نمونه کاملتر آن است.
3ـ عبارت «الَّذینَ آمنوا منکم و عملوا الصّالحات» تأکید بر این است که ایمان و عمل صالح برای برخورداری از وعدههای خداوند ضرورت دارد، چنان که در عبارات «العاقبة للمتّقین» و «عبادی الصّالحون» نیز این مسأله مشهود است.
4ـ واژهی «منکم» در «وعد اللّه الّذین آمنوا منکم و عملوا الصّالحات» و عبارت «من قبلهم» در «کما استخلف الّذین من قبلهم» تأکید بر این است که استخلافی که در امّتهای گذشته روی داده، قطعا در این امّت هم تکرار میشود.
5ـ حکومت شکوهمند مهدوی عجّلاللّهفرجه، سرآغاز حکومت جهانی بندگان صالح خداوند در زمین، و پایان دادن به همهی نابرابریها و نابسامانیها خواهد بود.
نویسنده : فرهمند، مهناز
نظرات شما عزیزان: